محل اجرا: تهران، کانون اصلاح و تربیت
تاریخ اجرا: 94/12/06
جلسهی چهارم دوره در کانون اصلاح و تربیت برگزار شد، در این جلسه 3 نفر از بچهها آزاد و چند نفر جدید به ما اضافه شده بودند. در مجموع 12 نفر حضور داشتند. به خاطر اعضای جدید دورهای از ابتدا داشتیم. شعار، باشگاه، قوانین باشگاه، پسانداز و این جلسه طبق کتاب NFE وارد بخش دوم: "من، دنیای من" با موضوع بیان نظرات و خود بیانگری شدیم.
قرار بود بچهها یاد بگیرند که چطور خودشان را ابراز کنند و اهمیت خودابرازی را بیان کنند. ابتدای کلاس راجع به یک مدیر موفق پرسیدم. ویژگیها، دلیل موفقیت و... نظرات بچهها جالب بود، اما بیشتر جنبهی مادی داشت مثل پول، مدرک، پشتوانهی دولتی، سواد و پارتی و...
اعلام شد مدیران موفق هم مهارتهایشان را آموزش دیدهاند و پلهی اول شناخت خود و درک شخصی از تواناییهای خود هست. در ادامه سوالاتی ساده مطرح شد و سه گروه موافق و مخالف و ممتنع تشکیل شد و هر سه گروه نظرات خودشان را بیان میکردند و هر فرد اجازه داشت پس از شنیدن نظر دوستان، گروه خودش را با بیان دلیل تغییر بدهد. تغییر عقیده را نشانهی شجاعت مطرح کردم و گفتم اصلا نشانهی ضعف نیست. پس از انجام کار دو سه نفر عقایدشان را تغییر دادند و بیان کردند نوع نگاهشان شبیه دوستشان شده که در گروه مخالف هست.
سپس راجع به معنی واقعی مفهوم "ابراز خود" بحث شد، اهمیت و اینکه چه زمانهایی راحت هستند و چه زمانهایی راحت نیستند و برایشان سخت است، همکاری بچهها عالی بود، واقعا درک بالایی از سوال داشتند و به درستی پاسخگو بودند.
خیلی جلسهی سختی بود. دقیقاً مشکلی که این بچهها دارند، عدم اعتماد به نفس، عدم توان در بیان صحیح خود و عدم باور به خود و آینده است. خودشان به این باور رسیدند که یکی از مشکلاتی که در اجتماع با آن مواجه میشوند، عملکرد نادرست خودشان هست و عیناً بیان میکردند، مثلاً در عدم هماهنگی کار گروهی با ماشین میگفتند ما اگر کار گروهی بلد بودیم، اینجا نبودیم یا ما اگر توان فکر داشتیم اینجا نبودیم.