محل اجرا: تهران، مؤسسه ای برای توانمندسازی زنان
تاریخ اجرا: 95/12/15
تاریخ انتشار: 96/02/18
در این جلسه می خواستیم در ارتباط با پروژههایشان صحبت کنیم. طی هفته گذشته چه اقداماتی برای پروژهشان انجام دادهاند. اگر کسی کاری انجام نداده بود مجددا مرحله بعد جداول مسئولیتها در ارتباط با پروژه را به هر گروه بدهیم تا هر گروه پر کنند. اینکه میخواهند چه کاری انجام دهند، هزینهاش چقدر است، سود اینکار چقدر است و در نهایت مسئولیت هر شخص در گروه خودش مشخص شود تا به این نتیجه برسند که اقداماتشان چه بوده است و کجای کار به چالش کشیده شدند یا کشیده خواهند شد.
در ارتباط با پروژهها صحبت کردیم. از هر گروه به صورت جداگانه پرسیده شد که طی هفته گذشته چه کاری انجام دادند. گروهی که میخواستند جا مدادی یا کیف کوچک درست کنند گفتند که برای اینکار نیاز به پارچه داشتند و اطلاعیههایی را در ساختمان پخش کردهاند که هرکسی تیکه پارچه داشت که دیگر به آن نیاز نداشت به این گروه تحویل داده شد. مابقی گروهها کاری انجام نداده بودند. ما با آنها صحبت کردیم که چرا کاری انجام ندادید؟ چه دلیلی باعث شد که به دنبال پروژهتان نروید.
حرف آنها این بود که ما از اینکه با شکست مواجه شویم میترسیم، دلیل دومشان هم این بود که بودجه نداریم. در ارتباط با ترسشان ما جواب دادیم که این خیلی طبیعی است و در کاری که میخواهید انجام دهید ریسک این هست که شکست بخورید اما اینکار شروع یک اقدام مالی و اجتماعی است و تجربههای زیادی را از آن به دست خواهید آورد. در ارتباط با بودجه هم اسپانسر را پیشنهاد کردیم. گفتند که یعنی اگر با مدیریت صحبت کنیم قبول میکنند یا خیر. ما جواب دادیم که هر گروه طرح خودش را کامل بنویسد، هزینههای کارش را مشخص کند. اگر یک طرح خوب و کامل داشته باشید آن وقت میشود روی کمک هرشخص دیگری حساب کرد و شما میتوانید این طرح را در بنیاد هم پیاده کنید، چرا که برای اقدام کردن و بیرون از بنیاد این کار را انجام دادن دیر شده است. روز جشن پایان سال فرصت مناسبی است که طرحهایتان را عملی کنید. بعد از شنیدن این حرف آنها کمی انگیزه گرفتند و ما به هرگروه جداول مسئولیتها را دادیم. دو گروه تصمیم گرفتند که آشپزی انجام دهند و با هم ادغام شدند. یک گروه هم تصمیم گرفتند که جا مدادی و کیف موبایل درست کنند.